القاعده و شکافی که داعش در آن ایجاد کرد
بیانیه اخیر ایمن الظواهری، رهبر سازمان تروریستی القاعده مبنی بر اعلام برائت از گروه تروریستی «داعش» شکاف بزرگی را در القاعده ایجاد میکند و این امر بازتابهای انکار ناپذیری نه تنها بر خود سازمان بلکه بر منطقه خواهد گذاشت...
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، روزنامه «الدیار» لبنان در مقالهای به قلم «محمد العس»، تحلیلگر امور سیاسی جهان عرب به بررسی تحولات رخ داده در سازمان تروریستی القاعده از زمان شکل گیری و تاسیس این سازمان تا به دست گرفتن رهبری آن به دست «ایمن الظواهری»، رهبر کنونی این سازمان و سرانجام شکل گیری «امارت اسلامی عراق و شام» یا همان «داعش» و بازتابهای شکل گیری این گروه تروریستی بر سازمان القاعده میپردازد و در این خصوص مینویسد:
سازمان تروریستی تندرو القاعده که مردم جهان آن را به رهبری فردی به نام «اسامه بن لادن» میشناسند، پس از مرگش توسعه و گسترش بسیاری پیدا کرد و پای به مناطق بسیاری در جهان گذاشت که پیشتر در آنها حضور نداشت و مهمترین آنها چه بسا عراق و سوریه و لبنان باشد.
در عین حال این سازمان برای اولین بار شاهد شکاف بزرگی بود. همانگونه که این سازمان پس از انجام عملیات تروریستی در یک بیمارستان در «صنعا»، پایتخت یمن از این اقدام عذرخواهی و حتی اعلام کرد که آماده پرداخت فدیه و غرامت به آسیب دیدگاه این عملیات است.
اما بدون تردید مهمترین و بزرگترین حادثه مرتبط با سازمان القاعده اعلام برائت آن از گروه تروریستی «داعش» است. نوار صوتی که شبکه قطری الجزیره د روز جمعه برابر با 8 نوامبر گذشته از ایمن الظواهری، رهبر سازمان القاعده منتشر کرد و در آن الظواهری از داعش برائت جسته و تاکید کرده بود که «جبهه النصره» شاخه سازمان القاعده در سوریه به شمار میآید و به این طریق به گروه تروریستی مشروعیت القاعدهای بخشیده بود، جار و جنجال بسیاری را به راه انداخت.
در این نوار صوتی ایمن الظواهری گفته بود که داعش را لغو و منحل میکند و به همکاری و کار با آن خاتمه داده و جبهه النصره را شاخه مستقل گروه القاعده به شمار میآورد که از فرماندهی کل در این سازمان تبعیت میکند.
ایمن الظواهری همچنین در سخنان خود افشا میکند که مکان امارتی که قرار است، امارت اسلامی عراق و جبهه النصره تاسیس کنند، سوریه است و با جانبداری آشکار از «ابو محمد الجولانی»، سرکرده جبهه النصره جدایی و استقلال وی از «ابو بکر البغدادی»، سرکرده داعش را اعلام میکند.
غیر از آن رهبر سازمان تروریستی القاعده در نوار صوتی خود یادآوری میکند که «شیخ ابو بکر البغدادی الحسینی» مرتکب اشتباه بزرگی شد، وقتی بدون اطلاع به ما یا مشورت و رایزنی با ما اقدام به تاسیس گروه «امارت اسلامی عراق و شام» یا همان «داعش» کرد.
ابو بکر البغدادی در مقابل و در واکنش به نوار صوتی پخش شده از سوی ایمن الظواهری در همان روز 8 نوامبر در نوار صوتی که از وی پخش شد، اعلام کرد که «امارت اسلامی عراق و شام» یا همان «داعش» باقی و برقرار خواهد ماند و به هیچ وجه درباره آن گفتوگو نخواهیم کرد و یا امتیازی به کسی نخواهیم داد و از آن چشم پوشی نخواهیم کرد.
ابو بکر البغدادی در نوار صوتی که در آوریل سال 2012 منتشر شد، تاکید کرد که «جبهه النصره» ادامه و دنباله «امارت اسلامی عراق» به شمار میآید و بخشی از آن تلقی میشود و به این ترتیب با اعلام تشکیل « امارت اسلامی عراق و شام» یا همان «داعش» خبر از انحلال جبهه النصره داد.
البغدادی در ادامه سخنان خود گفته بود که در این باره از رهبران و علمای القاعده درباره ادغام دو گروه درخواست مشورت کرده و آنها نیز ضمن استقبال از این اقدام وی به او در این خصوص تبریک گفتهاند، اما ابو محمد الجولانی در پاسخ به البغدادی در بیانیهای اعلام میکند که البغدادی با کسی مشورت نکرده و حتی علمای جبهه النصره هم از این امر اطلاع نداشته و این خبر را از طریق رسانهها شنیدهاند.
به این ترتیب ابو محمد الجولانی از سر فرود آوردن در برابر ابو بکر البغدادی اجتناب و خودداری میکند که رهاورد آن بروز هرج و مرج در میان سلفیهای تکفیری سوریه و شکاف در میان عناصر «جبهه النصره» شد که یکی از مهمترین گروههای تروریستی فعال در سوریه است که علیه نظام این کشور مبارزه میکند.
پس از آن ابو محمد الجولانی بیعت خود با ایمن الظواهری را تجدید میکند و اعلام میکند که اعلام بیعت سابق وی با ابو بکر البغدادی به این جهت صورت گرفته بود که وی نماینده ایمن الظواهری در سرزمین فرات یا همان عراق به شمار میآمده است .
این مصادف با زمانی بود که ابو بکر البغدادی تصور میکرد که الجولانی هنگامی که در عراق تحت فرمانش بود، با وی بیعت کرد و او بود که الجولانی را سرکرده و به اصطلاح امیر گروهی در سوریه کرد تا به مبارزه با نظام سوریه بپردازد و اینها تماما پیش از توسعه و گسترش داعش روی داد که در آن زمان تکفیریهایی از سوریه و کشورهای عربی و خارجی را در بر میگرفت.
بعد از 2 فوریه 2014 میلادی فرماندهی کل سازمان تروریستی القاعده در بیانیهای برائت خود از گروه «امارت اسلامی عراق و شام» یا همان «داعش» را تحت این عنوان که «امارت اسلامی عراق و شام» یا همان «داعش» شاخهای از جماعت «قاعده الجهاد» - نام رسمی سازمان تروریستی القاعده - شمرده نمیشود و القاعده ارتباطی ارگانیک با داعش ندارد. همان طور که سازمان القاعده مسئول هیچ یک از اقدامات آن نیز به شمار نمیآید.
این برای اولین بار در سراسر تاریخ سازمان تروریستی القاعده است که این گروه تروریستی آشکارا و علنی و یکی از گروههای خود را طرد و از آن اعلام برائت میکند، اگر چه گروه تروریستی داعش از سال 2006 تاکنون یک بار هم نام القاعده را بر خود ننهاده است و در حالی که به نظر میرسد، هم اکنون بسیار زود است تا بازتاب و تاثیرات این بیانیه را در سوریه ملاحظه کنیم، اما باید بدانیم که این بیانیه دارای اهمیتی بسیار بزرگ چه در بعد تاریخی و چه از حیث بازتابهای آن بر جنبش جهانی جهادی در مقیاسی گستردهتر است.
جدایی القاعده و داعش
اعلام برائت سازمان تروریستی القاعده از گروه داعش ما را به شدت به یاد رویگردانی القاعده در قبال «جماعت اسلامی» در لیبی و «جهاد اسلامی» در مصر و «ابو قتاده» فلسطینی و «ابو مصعب السوری» از اعضای «جماعت اسلامی» طی جنگ داخلی الجزایر در سال 1996 میلادی میاندازد.
این در حالی است که خود اسامه بن لادن به شدت به گروه جماعت اسلامی شک داشت و این شک وی هنگامیکه این گروه درخواست بن لادن جهت احداث پایگاههای نظامی و آموزشی در الجزایر رد کرد، کاملا آشکار و عیان بود و حتی بن لادن اقدام به تاسیس گروهی در الجزایر کرد که به نام «جماعت سلفی دعوت و مبارزه» در سال 1998 تاسیس کرد که از حیث افراط گرایی میانهروتر از جماعت اسلامی الجزایر نشان میداد. این گروه در سال 2007 میلادی نام خود را تغییر داد تا به سازمان «القاعده در سرزمین مغرب اسلامی» معروف شود.
به همین ترتیب اوضاع جاری در سوریه نیز در حال حرکت به این سمت و سو است. جماعت اسلامی در الجزایر کار خود را به جای مبارزه با نظام به مبارزه با دیگر گروههای اسلامگرا در این کشور آغاز کرد و نکته مهمتر آنکه جماعت اسلامی «محمد سعید» و «عبد الرازق رجام»، دو سرکرده «جبهه اسلامی برای نجات» را به قتل رساند در حالی که این جبهه در سال 1994 به جماعت اسلامی در کنار داوطلبان لیبیایی ملحق شده بود که اغلب آنها از جماعت اسلامی لیبی بود.
همچون جماعت اسلامی افراط گرایی و تندروی «امارت اسلامی عراق و شام» نیز خط مشی تکفیر را پیش گرفت و اقدام به از پیش رو برداشتن عناصر مسلح گروههای دیگر کرد که خشم و غضب آنها را از داعش در پی داشت و در همین راستا بود که داعش خارج از هر قانون و قاعدهای اقدام به کشتار و بازداشت و زندانی کردن و محاکمه غیر نظامیان و عناصر تروریستی گروههای دیگر در شمال سوریه کرد.
تجربه الجزایر
درسهای گرفته شده از الجزایر نقش مهمی در برائت سازمان القاعده برای اولین بار از تعدیها و تجاوزات گروه تروریستی «القاعده در سرزمین رافدین» که به صورت مختصر به سازمان «القاعده در عراق» معروف بود و یکی از اولین نامهای داعش در عراق طی دهه گذشته به شمار میآمد و در آن زمان رهبری آن را «ابو مصعب الزرقاوی» برعهده داشت، ایفا کرد.
از جمله سخنرانیهایی که القاعده برای الزرقاوی در سال 2005 میلادی ارسال کرد، سخنرانی «عطیه الله عبد الرحمن اللیبی»، یکی از لیبیاییهایی بود که به الجزایر رفت و از حملات جماعت اسلامی آن کشور نجات پیدا کرد. وی در این پیام به الزرقاوی نصحیت میکرد که خیلی وحشی نباشد و تلاشها و فعالیتهای گروهش را بر مقابله و مبارزه با نیروهای آمریکایی متمرکز کند.
همچنین در این خطابه گفته شده بود، یکی از مهمترین درسهایی که عبد الرحمن اللیبی از تجربه الجزایر فراگرفته بود، آن بود که خون هیچ مسلمان سنی بیگناهی را بر زمین نریزد و متوجه عواقب این اقدام همواره باشد.
از آن زمان فرماندهان عالی و ارشد سازمان القاعده در پاکستان به تمام شاخههای خود دستور داد که از حمله به غیر نظامیان مسلمان اهل سنت پرهیز و عملیاتهای خود را بر نیروهای امنیتی و ارتش و ساختارهای نظامی آن متمرکز کند و به طور کلی سازمان القاعده در شبه جزیره عربی و یمن و همچنین «جبهة النصره» در سوریه که هم اکنون شاخه سازمان القاعده در این کشور به شمار میآید، از این چارچوب تبعیت کردند، به جز «امارت اسلامی عراق و شام یا همان داعش که از این اصل تبعیت نکرد.
پیشینه اختلافات
درباره پیشینه اختلافات دو گروه تروریستی القاعده و داعش باید گفت که این اختلافات به می 2013 میلادی باز میگردد. پس از آنکه ابو بکر البغدادی، سر کرده داعش در آوریل 2013 اعلام کرد که امارت اسلامی سوریه را نیز در بر خواهد گرفت، ایمن الظواهری، رهبر القاعده تلاش کرد تا با خواستهها و اقدامات البغدادی مقابله کند، اما تمام تلاشهای وی با شکست مواجه شدند و به همین منظور بهتر آن دید که امارت اسلامی عراق و شام به فعالیت خود در عراق ادامه دهد و به جبهه النصره اجازه داده شود که به عنوان نماینده القاعده در سوریه فعالیت کند.
اما البغدادی در مقابل این اقدام الظواهری با انتشار پیامی صوتی تاکید کرد که «داعش» در سوریه باقی خواهد ماند و خود را ملزم به تقسیمی نمیبیند که بر اساس توافقنامه سایکس پیکو در منطقه صورت گرفته است.
به این ترتیب برخورد میان سازمان «القاعده» و «جبهة النصره» از یک سو با «امارت اسلامی عراق و شام» در ابتدا خود را به صورت انتقاد دو رهبر القاعده از یکدیگر نمایان ساخت. در حالی که جنگ و نزاع مسلحانه میان تروریستها و به طور مشخص «جبهه انقلابیون سوریه» و «ارتش مجاهدین» و «جبهه اسلامی» از یک سو و «امارت اسلامیی عراق و شام» از سوی دیگر از اوایل ژانویه 2014 همین طور در حال توسعه و گسترش بود و یکی از مهمترین دلایل این درگیریها روی گردانی کامل سازمان القاعده از گروه تروریستی داعش بود.
داعش منزوی نمیشود
با وجود مطرود شدن «امارت اسلامی عراق و شام» و انزوای آن، اما این گروه نه ضعیف و نه از صحنه خارج شد. این گروه تروریستی در قبال حملاتی که در شمال سوریه به آن صورت میگرفت، خود را منعطف نشان میداد و با اینکه در حملات اولیهای که علیه آن از سوی «ارتش مجاهدین» و «جبهة انقلابیون سوریه» و «جبهه اسلامی» صورت گرفت، شکست خورد و در مناطقی مجبور به عقب نشینی شد، اما توانست آن مناطق را بار دیگر باز پس گیرد که یکی از دلایل آن دستیابی به توافق آتش بس با برخی از گروههای تروریستی و به دست آوردن بیعت برخی گروهها و قبایل و عناصر تروریستی بود. این در حالی است که نباید فراموش کرد، داعش دارای منابع تامین مالی خدمات لجستیکی جداگانهای بود و این موجب میشد تا جدایی این گروه از القاعده به آن ضربه چندانی وارد نکند.
افزون بر آن، با وجودی که سازمان القاعده و جبهه النصره و علما اصلی و برجسته جامعه جهاد جهانی مانند «ابو محمد مقدسی» و «ابو قتاده فلسطینی» از «امارت اسلامی عراق و شام» روی گردان شدند، اما مابقی حمایت خود از آن را ادامه دادند که از جمله آن میتوان به «جماعت انصار بیت المقدس» فعال در کشور مصر و «انصار الشریعه» فعال در تونس و افرادی همچون «ابو منذر الشنقیطی» و «ابو سعد العاملی» و شماری از فعالان مردمی اشاره کرد.
ادامه بقای گروه تروریستی «داعش» در رویارویی با چالشها و تهدیداتی که موجودیت آن را به خطر میاندازند، ممکن است که در نهایت به تضعیف نظامی و ساختاری القاعده منتهی شود و یکی از نتایج مستقیم این امر آن است که دیگر سازمان القاعده در عراق به طور رسمی موجودیت و حضور نداشته باشد.
همه آنچه گفته شد، موجب میشود تا تمرکز روی نزاع و رقابت برسر آینده جنبش جهادی جهانی صورت گیرد. گروه تروریستی القاعده پس از حملات 11 سپتامبر 2001 تاکنون بیش از هر زمان دیگری در معرض انحراف از عرصه جهاد در چند جبهه قرار دارد که ناظران در دهههای هشتاد و نود قرن بیست آن را مشاهده میکردند.
منبع : تسنیم