آشوب شام
چون امان به شدت از طرف اخوان المسلمین تحت فشار است، لذا برای راضی کردن نسبی اخوان المسلمین اردن و عناصر سلفی فلسطینی اردن، میتواند با نظام سوریه مقابله کند. ضمن اینکه احتمالا نظام غرب برای این کار، تجهیزات نظامی مناسب و نیروی کارآزموده را در اختیار اردن قرار میدهد...
بعد از افول گرایش اخوانی در مصر و ترکیه و عقب نشینی این دو کشور در قبال بحران سوریه، تنها عربستان بر مواضع خود در قبال دمشق پافشاری دارد.
از تطمیع احزاب غربگرای لبنان گرفته تا تجهیز و اعزام نیرو و کمک مالی به تروریستها؛ همگی نشانگر عزم روزافزون عربستان بر این مواضع است.
البته برنامه هستهای جمهوری اسلامی و توافق ژنو و موضع حزب الله در تحولات منطقهای، انگیزهی منطقهای ریاض مبنی بر مواضع ضد محور مقاومت را دو چندان کرده است.
ترور امروز یکی از رهبران حزب الله (حسان اللقیس) در بیروت و حوادث تروریستی به انگیزه اختلافات مذهبی و قومی، پارهای از اقدامات سازمان اطلاعات عربستان است.
ترور امروز یکی از رهبران حزب الله در بیروت درست بعد از سخنرانی دیشب سید حسن نصر الله و گفتن این مطلب که عربستان منشأ حوادث منطقه است، نیات شوم بندر بن سلطان را میرساند. نیاتی که نزدیکی بیش از پیش رژیم صهیونیستی و آل سعود را میرساند. این نزدیکی اندک اندک به سطح راهبردی نزدیک میشود و دربار آل سعود هیچ ابایی از مطرح کردن این رابطه ندارد.
به نظر نگارنده، احتمالاً عربستان بازیگر نقش نهایی حوادث منطقه نیست و لابی صهیونیسم بین الملل برای اجرای پروژههای خود به منظور مقابله با محور مقاومت، کشور دیگری را بعد از عربستان در نظر میگیرند. علت این است که:
اولاً: خود آل سعود دارای اختلافات عمیق هستند. این اختلافات به دلیل فرتوت شدن پادشاهان و نسل اول شاهزادگان بر سر جانشینی از یک سو و اختلافات سیاسی بر سر ادارهی کشور بین پادشاه و نسل اول و دوم شاهزادگان آل سعود از سوی دیگر، حائز اهمیت است.
ثانیاً: به دلیل تنهایی عربستان در اجرای برنامههای منطقهای، این رژیم طاقت فشار افکار عمومی ملل منطقه را ندارد و تنها میتواند مجری بخش میانی این سناریو باشد.
ثالثاً: آل سعود ثابت کرده که برنامهای برای آیندهی منطقه نداشته و صرفاً برای بمبگذاری و... برنامه دارد و برای بعد از آن هیچ الگوریتمی متصور نیست. پس باید مرحلهی نهایی را کشور دیگری اجرا کند.
این کشور باید شرایط زیر را داشته باشد:
1- در داخل، این حکومت باید انگیزههای سیاسی برای گرفتن ژست قهرمان برای مردم خود داشته باشد.
2- در منطقه باید این رژیم، یک رژیم نسبتاً بیطرف باشد تا اینکه تازهنفس وارد معرکه شود.
3- با رژیم صهیونیستی و غرب رابطهی خوبی داشته باشد. چون میخواهد مجری نهایی برنامههای صهیونیسم بین الملل باشد.
4- دارای سابقهی مخالفت نسبی با محور مقاومت باشد. چون در نهایت نباید با نظام سوریه کنار بیاید.
همهی این شرایط، فقط و فقط در اردن و شخص ملک عبدالله دوم خلاصه میشود. چون امان به شدت از طرف اخوان المسلمین تحت فشار است. لذا برای راضی کردن نسبی اخوان المسلمین اردن و عناصر سلفی فلسطینی اردن، میتواند با نظام سوریه مقابله کند. ضمن اینکه احتمالاً نظام غرب برای این کار تجهیزات نظامی مناسب و نیروی کارآزموده را در اختیار اردن قرار میدهد. کما اینکه اخیراً اخباری مبنی بر حضور نیروهای غربی در مرزهای اردن و سوریه نزدیک درعا منتشر شد؛ البته این خبر بعدها تکذیب شد.
ضمن اینکه "آشوب شام" از درعا شروع شد و در واقع درعا میتواند کانون درگیری اردن و سوریه شود. البته اینها فقط برنامهی نظام بین الملل است. برنامهای که ریشه در "خاور میانه جدید" دارد. بعد از شکست صهیونیستها از حزب الله در جنگ 33 روزه، راهبرد غرب در رسیدن به این برنامه تغییر کرد. آنها از نظام آل سعود برای اجرای برنامههایشان بسیار استفاده کردند.
البته این برنامهی پیچیده قطعاً به نتیجه نخواهد رسید. چرا که این وعدهی خداوند متعال است که "ومکروا ومکر الله والله خیر الماکرین"
منبع : اندیشکده ی تبیین