اسرائیل چه رویکردی نسبت به جنگ سوریه دارد؟
رویکرد اسرائیل در قبال مناقشه سوریه، غیر شفاف بوده است و مقامات اسرائیلی برخلاف معمول سعی در مداخله بسیار کم در این موضوع از زمان شروع جنگ داخلی داشتهاند...
به گزارش اشراف، اندیشکده «کارنگی» در گزارشی به قلم «آریل لویت»[۱] نوشت: اسرائیل در واکنش به جنگ داخلی سوریه که سرنوشتی نامعلوم دارد و معضلات سیاسیای که به بار میآورد، تصمیم به عدممداخله در این کشور گرفت. رویکرد اسرائیل در قبال مناقشه سوریه، غیر شفاف بوده است و مقامات اسرائیلی برخلاف معمول سعی در مداخله بسیار کم در این موضوع از زمان شروع جنگ داخلی داشتهاند. تنها تعداد انگشتشماری از بیانیههای مقامات رسمی در این مدت به این مسئله پرداخته و حتی این بیانیهها نیز در مورد مسائل گستردهتر تا حدود زیادی مبهم به نظر میرسند و معمولاً به یک موضوع، یعنی انتقال تسلیحات استراتژیک سوریه به حزبالله پرداختهاند. علاوه بر این، اسرائیل هیچگونه تلاشی برای شرکت در روند دیپلماتیک ژنو از خود نشان نداده است.
سایت خبری تحلیلی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارشها هرگز مورد تأیید اشراف نمیباشد.
■ روابط اسرائیل و سوریه در ۴ دهه گذشته ■
این ابهام کلی و انفعال، با توجه به میزان تحت تأثیر قرار گرفتن منافع اصلی اسرائیل به واسطه هرگونه نتیجه حاصل از این جنگ داخلی و همچنین میزان تمایل آن به اعمال توصیههای خود با زور و اجبار، تا حدی قابلتوجه بوده است. هرچند نمیتوان تصور کرد که این امر ناشی از عدم اطمینان اسرائیل در مورد نتیجه این مناقشه است. در عوض، اسرائیل در این مورد اساساً با پیچیدگی ارزشها، منافع و معضلاتی که در نتیجه جنگ داخلی سوریه با آن درگیر است، روبرو شده است.
از زمان جنگ کوتاهمدت ولی شدید این دو در سال ۱۹۷۳، اسرائیل، سوریه – و به خصوص حکومت اسد- را به عنوان یک عامل تهدید نظامی جدی و رقیبی سرسخت ولی شریکی بالقوه برای ایجاد صلح در نظر گرفتهکه در عین تمایل برای حفظ صلح، قادر به عمل به تعهدات خود نیز هست. در طول چهار دهه گذشته، این دو چندین دوره از مذاکرات صلح دوجانبه و برخورد نظامی غیرمستقیم را از سر گذراندهاند و همچنین درگیر رقابت دوجانبه تسلیحاتی و رقابت برای نفوذ در لبنان بودهاند. با این حال، در طول این مدت مرز اسرائیل-سوریه تماماً آرام و امن باقی ماند.
با این حال، در سالهای اخیر، این آرامش حتی قبل از شروع جنگ داخلی سوریه، شروع به اضمحلال کرد. ابتدا آخرین دور مذاکرات دوجانبه صلح که به میانجیگری ترکیه به دنبال جنگ سال ۲۰۰۶ در لبنان انجام شده بود، شکست خورد. تلاش سوریه برای به دست آوردن سلاحهای هستهای با کمک کره شمالی در سال ۲۰۰۷ توسط حمله نظامی گستردهای که به اسرائیل نسبت داده شده بود، خنثی شد. سپس، سوریه (و ایران از طریق سوریه) به حزبالله و جناحهای افراطی فلسطینی که با اسرائیل مبارزه میکردند، کمکهایی ارائه دادند، که پس از آن یک سری ترورهای هدفمند بدون مشخص شدن عامل آن، در مورد اعضای برجسته حزبالله و افراطیون فلسطینی در دمشق صورت گرفت.
■ جنگ داخلی سوریه، اسرائیل را با چند معضل حاد مواجه کرده است■
جنگ داخلی سوریه، اسرائیل را با چند معضل حاد مواجه کرده است. اولین مورد، مربوط به نتیجه مورد علاقه اسرائیل است. دشمنی تاریخی اسرائیل با رئیسجمهور سوریه، بشار اسد تا جایی رسیده که اسرائیل او را در حد شیطان میبیند (و البته کسی که اسرائیل موفق شد تا حدودی با او کنار بیاید)، در حالی که رقبای او کاملاً ناشناخته هستند.
معضل دوم تلافی حکومت اسد در قبال خشونت برخی گروههای اسلامی رادیکال درگیر در جنگ استکه آنها نیز محدودیتی برای اعمال خود قائل نیستند.
سومین عامل، ناشی از اضطرابی است که ریشه در امکان موفقیت بالقوه اپوزیسیون اسلامگرای افراطی در سوریه دارد که ممکن است به محض در دست گرفتن قدرت، برضد اسرائیل موضع بگیرد. این نگرانی، پایاپای با میزان نگرانی از پیروزی اسد که به شدت به ایران، حزبالله و شیعیان عراق وابسته است، بوده و میتواند به طور قابلتوجهی، کوشش متحدان سوریه را برای غلبه بر اسرائیل شدت بخشد.
معضل چهارم، ریشه در این مسئله دارد که یک درگیری بینتیجه و طولانیمدت در سوریه باعث تلفات انسانی گسترده شده و تأثیر منفی فزایندهای بر همسایههایی از قبیل لبنان و اردن (که هر دو برای اسرائیل بسیار حائز اهمیت هستند) داشته است ولی همزمان تا حد زیادی مبارزه همه شرکتکنندگان در جنگ را به خاک سوریه محدود میسازد، در نتیجه آنها خسته شده و تواناییشان برای آسیب رساندن به اسرائیل تضعیف میشود.
■ تجربه باارزش حزبالله ممکن است بعدها علیه اسرائیل به کار گرفته شود■
معضل پنجم، به نقش اسرائیل در سوریه برمیگردد. مبارزه گسترده (به وسیله ایران) در ماههای اخیر در سوریه و در حمایت از حکومت اسد به وضوح به منحرف کردن توجه حزبالله از اسرائیل، از دست دادن سازماندهی منابعش و حاشیهسازی کمتر در لبنان، منتهی شده است. با این حال، تجربه باارزش این نبردها برای حزبالله و پاداشهای مالی و به ویژه نظامی برای ارائه این خدمات، ممکن است بعدها علیه اسرائیل به کار گرفته شود.
مقاطعه در ابعاد گستردهتر در سطح منطقه و بینالملل جنگ سوریه، معضل ششم اسرائیل است. در حالی که قریب به اتفاق خواستههای اسرائیل همواره همراه با خواستههای آمریکا و غرب بوده است، موضعگیری آشکار در مورد سوریه، ریسک روبرو شدن با روسیه – یکی از حامیان مهم بینالمللی اسد- را در بر خواهد داشت. در مقابل، روسیه ممکن است علیه منافع هستهای اسرائیل در سوریه یا در رابطه با ایران و یا حتی توسط عکسالعمل نشان دادن در روسیه، واکنش نشان دهد.
در نهایت، تنشی بین وسوسه اسرائیل برای بهرهبرداری از هرجومرج ناشی از جنگ داخلی و تلاش برای تأثیر بر روی نتیجه و درک هشیارانه این مسئله که سابقه دخالت اسرائیل در چنین مواردی ملامت بار بوده است، وجود دارد.
■ اسرائیل رویکرد محتاطانهای را در قبال سوریه در پیش گرفته■
علاوه بر این، مسئله مداخله به نفع حکومت یا اپوزیسیون به هیچ عنوان روشن نیست (و هر چه زمان میگذرد، بر این عدم وضوح افزوده میگردد). و این واقعیت که اتحاد با اسرائیل میتواند به طور بالقوه ضرر بیشتری نسبت به نفع آن برای طرف سوری داشته باشد نیز موضوع را پیچیدهتر کرده است.
در واکنش به این جنگ داخلی با نتیجه نامعلوم و معضلات آزاردهندهای که به وجود میآورد، دولت اسرائیل اساساً تصمیم به عدممداخله در این درگیری داشته، و وضعیت دیپلماتیک و عملیاتی محتاطانهای را در پیش گرفته است. اسرائیل تا حد زیادی گفتههای مقامات رسمی خود را به اظهارنظرهایی محتاطانه محدود کرده، و به همه جناحها هشدار میدهد که به طور مستقیم از به چالش کشیدن منافع و یا خاک اسرائیل خودداری نمایند.
■ اسرائیل به طور قابلتوجهی حضور نظامی خود را در بلندیهای جولان افزایش داده است■
در عمل، اسرائیل مداخلات خود را به دو بخش مکمل، محدود کرده است. اولاً، باعث گسترش کمکهای انساندوستانه (عمدتاً کمکهای پزشکی در بیمارستانهای اسرائیل) به کسانی شد که در جنگ دچار تلفات شدهاند. و دوم اینکه، گفته میشود اسرائیل به طور گستردهای حملات هوایی غیر مشخصی را برنامهریزی کرده است (اسرائیل به طور رسمی مسئولیت این حملات را به عهده نگرفته) و این حملات، اساساً بر ضد سیستمهای ارسال سلاح که از سوریه به حزبالله فرستاده میشوند، انجام شده است.
به همین موازات، اسرائیل به طور قابلتوجهی حضور نظامی خود را در بلندیهای جولان برای جلوگیری از ورود جنگ داخلی سوریه (که در حال حاضر به مناطق مرزی سرایت کرده) به داخل اسرائیل پررنگتر کرده است.
تنها نکتهای که اسرائیل در مقابل آن موضعی تا حدودی تهاجمیتر در مورد جنگ داخلی سوریه گرفت، در واکنش به استفاده مکرر از سلاح شیمیایی توسط حکومت سوریه بود. مقامات اسرائیل، بارها و بارها در دیدار با همتایان خارجی خود، و همچنین مطبوعات در مورد اینگونه تجاوزات هشدار دادند و به نظر میرسد که این مقامات اسرائیل بودند که به طور محرمانه آمریکا را تشویق کردند تا چنین اعمالی را بیپاسخ نگذارد. مقامات اسرائیلی گرچه از تعهد سوریه نسبت به خلع سلاح شیمیایی راضی بودند، بااینوجود از سرعت و روند خلع سلاح ناراضی بودند و (با وجود ترس اولیه از مقابله به مثل سوریه علیه اسرائیل در صورت حمله آمریکا) از ضعف واکنش نهایی آمریکا ناامید شده بودند. فراتر از آن، اسرائیل، بیسروصدا از اردن برای سروسامان بخشیدن به تعداد گسترده پناهندگان در خاک خود، حمایت میکند.
■ تضاد نیروهای کنونی در سوریه به احتمال زیاد باعث تحکیم مجدد قدرت اسد شود■
تضاد نیروهای کنونی در سوریه نشاندهنده جنگ داخلی بیهدف، طولانیمدت و با نتیجهای نامشخص است که به احتمال زیاد به تحکیم مجدد قدرت توسط اسد، ظهور حکومت رادیکال اسلامی، یا فروپاشی نهایی سوریه میانجامد. چشمانداز دوم میتواند تمامی همسایگان سوریه را درگیر کند، مثلاً تا حد زیادی بر لبنان و اسرائیل توسط دور شدن نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد از لبنان و تبدیل آن به منطقهای برای انجام اعمال خصمانه ضد اسرائیلی، تأثیر میگذارد.
اسرائیل فرصتهای اندکی برای پیشبرد منافع خود در هر یک از این سناریوها در اختیار دارد. در نتیجه، دغدغه اصلی آن جلوگیری و در صورت لزوم کاهش سرایت جنگ داخلی سوریه و یا پیامدهایش به اسرائیل، لبنان و اردن است. اسرائیل به شدت نگران است که یک یا چند طرف از طرفین این جنگ داخلی بتوانند اسرائیل را به طریقی وارد درگیری کنند. و این نتیجه به توانایی جلوگیری از تبدیل خاک لبنان به پایگاهی برای تجاوز (یا حمایت از خشونت) علیه اسرائیل، بستگی دارد.
اسرائیل با نگاه به آینده، با چشماندازی نگرانکننده که ممکن است در دورهای از سال ۲۰۱۴ محقق شود، روبروست: توافق هستهای با ایران که این کشور را تقویت کرده، تحریمها علیه حکومت آن را کاهش داده، و مشروعیت بیشتری برای دخالت آزادانه در امور سوریه و لبنان برایش فراهم خواهد آورد.
منبع : اشراف