از دولت انکار از ارتش اصرار
ماشالله شاکری سفیر پیشین ایران در پاکستان در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که در حال حاضر مبارزه با طالبان به اراده ارتش تبدیل شده است و دولت و سایر ارکان های حکومتی هم چاره ای جز تبعیت ندارند...
پاکستان کشوری که از نگاه بین الملل زادگاه طالبان است. کشوری که با تجهیز این گروه تندروی اسلامی و صدور آن به افغانستان و دیگر کشورها، چهره ای تروریسم خیز برای خود ترسیم کرده است. پس از سرنگونی طالبان در افغانستان، عمده نگاه ها متوجه پاکستان شد. از این رو جامعه جهانی این انتظار را داشت که این کشور نیز به دنبال راه حلی برای مقابله با طالبان پاکستان باشد. در این راستا نواز شریف رهبر حزب مسلم لیگ راه حل مذاکره را برای کنترل طالبان درپیش گرفت. او در فرایند برگزاری انتخابات وعده هایی را مبنی بر سهیم کردن طالبان پاکستان در قدرت مطرح کرد. از این رو حزب او توانستند بدون دغدغه های امنیتی به تبلیغات خود بپردازند و سرانجام نواز شریف توانست بر مسند دولت تکیه بزند. اما از زمان روی کار آمدنش تا به امروز او با تشکیل هیات مذاکره کننده که اغلب از چهره های شناخته شده و نزدیک به طالبان هستند، نتوانست به توافقاتی دست یابد. در این رابطه طالبان پاکستان نیز به از سرگیری عملیات های نظامی خود علیه دولت پرداختند و در این راستا نیز به فرودگاه کراچی حمله برده و آن را در تصرف خود در آوردند. در مقابل ارتش پاکستان نیز که همواره مشی مستقلی از دولت داشته، به مقابله با طالبان پرداخت. این اقدام موجب شد تا طالبان طی بیانیه از شرکت ها و نهادهای خارجی در پاکستان بخواهد که هرچه زودتر این کشور را ترک کنند. در اطلاعیه این گروه آمده که این شرکت ها و نهادها نباید به دولت کمک کنند از این رو باید کشور را ترک کنند در غیر این صورت هرگونه اتفاقی متوجه آنها نیز خواهد بود. زیرا طالبان تهدید کرده که قرار است به نهادهای دولت حمله کند. هرچند که پیش از بروز چالش میان دولت و پاکستان تمامی احزاب، چه سکولار یا اسلامگرا از اقدام دولت مبنی بر مذاکره با طالبان استقبال کردند اما اقدامات کنونی و اقدام متقابل ارتش و تصمیم این نهاد نظامی موجب شد که گروه ها و احزاب به ناچار از ارتش حمایت کنند. رویدادهای پاکستان و چالش این دولت با طالبان برای دست یابی به صلح موجب شد تا با ماشالله شاکری سفیر پیشین ایران و کارشناس مسایل پاکستان به گفت وگو بپردازیم:
پس از سرکار آمدن دولت نواز شریف شاهد تلاش هایی برای صلح با طالبان بودیم .اما طی هفته های اخیر، بعد از اینکه طالبان اقدام به گرفتن کراچی کرده و سپس ارتش نیز با آنها برخورد کرد، چالشی در روند صلح به وجود آمد آیا نواز شریف به دنبال برقراری صلح است یا در نظر دارد فعالیت های طالبان را محدود کند؟
در زمان تبلیغات انتخاباتی آقای نواز شریف چراغ سبزی را به گروه های تندرو و افراطی نشان داده بود. از این رو اگر به فرایند انتخاباتی نواز شریف در می 2013 نگاهی بیاندازیم، نوعی فقدان تهدید گروه های رادیکال و افراطی و در صدر آنها تهدید طالبان پاکستان به چشم می خورد. عدم حمله به به پایگاهای حزب مسلم لیگ موجب این شد که نواز به راحتی تبلیغات انتخاباتی خود را انجام دهد.به بیان دیگر وی به نوعی مصونیتی نسبت به حملات تروریستی احساس می کرد. این در حالی بود که دیگر احزاب مانند حزب مردم، حزب عوام national party یا ANP و حزب MQM و دیگر احزاب که در مقابل حزب مسلم لیگ نواز فعالیت می کردند، به شدت در معرض تهدید بودند و تلفات بسیاری هم داشته و نتوانستند از فضای انتخاباتی استفاده کنند که در نهایت کرسی های زیادی را در پارلمان از دست دادند.
بنابراین اقدام نواز شریف دارای پیشینه است. از این رو توجهی به صورت متقابل از سوی حزب نواز و حزب تحریک طالبان پاکستان وجود داشت. از سویی در پاکستان تلاش های زیادی برای توافق با طالبان صورت گرفت. پیش از این در سال های گذشته در منطقه سوآت جریانی توسط مولوی صوفی محمد، رهبری می شد تا تحریک شریعت محمدی را به عنوان یک جریان اسلام خواه برقرار کند. در این رابطه با دولت نیز به توافقاتی دست یافته بود اما موفق نشدند و دوباره دست به حملات و عملیات های خشن علیه دولت زدند. چندین مورد دیگر نیز در گذشته وجود دارد که حاکمیت پاکستان به سمت مذاکره و مصالحه با طالبان رفته اما ناموفق شده بود. از زمان روی کار آمدن نواز شریف و به ابتکار وزیر کشور احساس شد که بار دیگر امکان مذاکره با طالبان وجود دارد. در این راستا افرادی برای مذاکره انتخاب شدند که بعضا از چهره های برجسته و پدران معنوی طالبان بودند، از جمله مولوی سمیع الحق، رییس مدرسه حقانیه در اکوره ختک پاکستان که شاید اکثر سردمداران طالبان از این مدرسه یا مدارس مشابه فارغ التحصیل شده باشند. این یکی از مدارس علمیه معروف در اکوره ختک پاکستان است، همچنین پروفسور ابراهیم از چهرهای اسلام گرا و عرفان صدیقی از روزنامه نگاران به نام و نزدیک نواز شریف هستند. در کل هیات پنج نفری از چهره های برجسته اسلامگرا که دارای یک نوع همفکری یا مفاهمه ای با طالبان پاکستان بودند، تشکیل شد که در طی 5 ماه مذاکره، عملا نتوانستند چیزی را تغییر دهند و در ادامه نیز متاسفانه حملات طالبان در اشکال مختلف و در شهرهای مختلف با فراز و فرودهایی ادامه پیدا کرد تا اکنون به اوج خود رسید تا آنجا که تعدادی اسلامگرای تندرو مسلح با اصلیت ازبک، فرودگاه کراچی را مورد تهاجم قرار داده و زنگ خطری برای حاکمیت شد. اینکه واژه حاکمیت را به کار می برم، به این دلیل است که باید تفکیکی میان سیاسیون حاکم بر نظام سیاسی پاکستان و ارتش و نظامیان قائل شد. از ابتدای تشکیل دولت نواز شریف کسی از احزاب سیاسی پاکستان مخالفتی در خصوص مذاکره با طالبان نداشت، حتی افراد برخی احزاب مانند جماعت علمای اسلام، شاخه سمیع الحق بخشی از هیات مذاکره کننده بودند، حزب های تندرو لشگر جنگل که نام جدید آن جماعت اهل سنت به رهبری محمد احمد لودیا نبی، از گروه اهل سنت و جماعت هستند، مذاکرات را همراهی می کردند زیرا خودشان از جنس طالبان بودند. احزاب سکولار مانند حزب مردم، ANP، MQM حزب تحریک انصاف پاکستان به رهبری عمران خان هم از ابتکار دولت برای دست یابی به آرامشی در جامعه حمایت می کردند، اما برخی از آنها اعتماد بیشتر و برخی نیز نسبت به دولت انتقادهایی داشتند. اما در این میان یک مرجع صاحب قدرت در کل فرایند مذاکرات غایب و معنا دار بود. ارتش پاکستان از ابتدا نسبت به شروع کار کاملا بی اعتقاد و غایب بود. سرانجام این غیبت نیز منجر به این شد که ارتش تصمیم نهایی را گرفته و به دولت درباره نحوه برخورد با طالبان اولتیماتوم دهد. گرچه فرمانده ارتش منصوب نخست وزیر است اما کسانی که پاکستان را می شناسند، می دانند که ارتش هر زمانی که اراده کند، حتی اگر اراده اش خلاف تصمیمات سیاسی باشد، وارد عمل می شود. چیزی که اکنون به نام عملیات ضرب قصر در پاکستان معروف شده، حاصل محاسبه و برون داد ارتش است و سیاسیون پاکستان نیز چاره ای جز پیروی از تصمیم ارتش ندارند.
در همین راستا آقای نواز شریف بر مواضع خودش نسبت به صلح با طالبان تاکید می کند، اما در مقابل ارتش خواستار همکاری با افغانستان برای انهدام مخفیگاه های طالبان است. آیا ارتش در مقابل دولت در نحوه برخورد با طالبان قرار گرفته است؟
فکر می کنم هنوز زود باشد یا باید مقداری با احتیاط در این باره صحبت کرد و ارتش را در مقابل دولت و نظام سیاسی قرار ندهیم. تصمیم ارتش بر این است که طالبان قابل مذاکره نیست و دولتمردان پاکستان نیز ناگزیر از پیروی و حرف شنوی از تصمیم ارتش هستند. دولتمردان و سیاسیون هیچ وقت توانایی و شهامت لازم برای اینکه در مقابل ارتش راه و روشی متفاوت را در پیش بگیرند، ندارند. بنابراین نواز شریف ناگزیر است که با ارتش کنار بیاید و هر چه ارتش می گوید گوش به فرمان باشد. رحیل شریف فرمانده ارتش منصوب آقای نواز شریف بوده اما ارتش مشی و راهش مستقل از فرمان های سیاسیون است. یکی از دغدغه های پاکستان این است که تجانس و همگانی از نظر خصلت و مرام میان تحریک طالبان پاکستان و طالبان افغانستان وجود دارد. از سویی از آن جایی که طالبان افغانستان به نوعی ابزار دست پاکستانی ها در دهه 90 بوده اند، دولت افغانستان نیز عامدانه یا ناتوان از کنترل، مامن و پناهگاه افراد فراری تحریک طالبان پاکستان بوده اند که به سرزمین افغانستان و در منطقه پشتونستان پناه می بردند. دولت افغانستان نیز قدرت، ارتش منظم و مقتدر و دستگاه امنیتی قوی برای کنترل ندارد. از این رو دغدغه پاکستان این است که افراد فراری وقتی در مناطق قبایلی و وزیرستان سرکوب می شوند، به افغانستان فرار کرده و تجدید قوا می کنند و درباره به پاکستان باز می گردند. این دغدغه به جایی است. اینکه آقای رحیل شریف سفیر افغانستان را در روز دوشنبه گذشته فراخوانده، بر همین مساله تاکید دارد. البته این داستان بسیار طولانی و پیچیده ای خواهد بود. عملیاتی که شروع شده، یک عملیات ساده و آسان برای ارتش پاکستان نخواهد بود.
برخی عملکرد طالبان در پاکستان و اقداماتی که انجام می دهند را متاثر از عدم حمایت هایی می دانند که انتظار داشتند دولت پاکستان نسبت به طالبان افغانستان در انتخابات اخیر این کشور داشته باشد . تا چه اندازه با این تعبیر موافق هستید؟
شاید در این مرحله نفتی بر آتش پاشیده باشد ولی تحریک طالبان پاکستان از زمان تشکیل، جغرافیای خود را پاکستان تعریف کرده و هدف آن نیز ایجاد نظام شریعت در پاکستان است و تمام سازو کارها، نظام و نهادی که در این کشور از این اقدام ممانعت به عمل آورند را دشمن می داند. اینکه از نظر فکر، عقیده مشرب با طالبان افغانستان یگانگی داشته باشد، شکی نیست اما موضوع تحریک طالبان پاکستان موضوعی حداقل 12 ساله یا بیشتر است. طی این مدت نیز حدود 50 هزار نفر کشته شده اند. آنها به مراکزی از جمله فرودگاه کراچی، فرودگاه باچا خان در پیشاور، پایگاه نظامی کامرا، پایگاه دریایی مهران در کراچی، GHQ مرکز ستاد فرماندهی ارتش و چندین مراکز پلیس در لاهور حمله کرده اند. پس حمله به فرودگاه کرانچی موضوع جدیدی نیست که بگوییم ناشی از طالبان افغانستان است. این حمله بر مبنای کینه دیرینه و یک مشی غیرقابل تغییر است که از اندیشه سلفی گری وجود دارد. فکر می کنم موضوع انتخابات افغانستان و فرایند سیاسی آن، تاثیر زیادی در تحرکات اخیر پاکستان نداشته است. اگر هم داشته، طالبان با این موضوعات شدت و ضعف پیدا نمی کند و کار خودش را انجام می دهد.
به نظر می رسد که در داخل پاکستان شبیه آن چیزی که در ترکیه بین جماعت گولن و اردوغان به وجود آمد، میان دولت و روحانی به نام طاهر القادری به وجود آمده است. درگیری هایی صورت گرفته و تعدادی نیز کشته شدند. آیا چالش درونی بین دولت نواز شریف و طاهر القادری نیز متاثر از نحوه برخورد با طالبان است؟
گرچه آقای طاهر القادری روحانی برجسته ای است و بیشتر در بین جماعت اهل سنت پایگاه دارد اما قدرت نفوذش به اندازه آقای گولن نیست. شباهت هایی وجود دارد مبنی بر اینکه آقای گولن مقیم آمریکا و آقای القادری مقیم کانادا است. هر دو دارای سایت ها و یک سلسله هوادار هستند. موسسه منهاج القرآن آقای القادری یک موسسه فرهنگی بزرگی است و در بین پاکستانی های مقیم خارج از کشور نیز نفوذ کلام هایی دارد، اما قدرت تاثیرگذاری کمی داشته و ساخت سیاسی پاکستان هم به گونه ای نیست که طاهر القادری بتواند نفوذ زیادی داشته باشد. می توانیم شبیه سازی را انجام دهیم اما در مقیاس همدیگر نیستند.
به نظر می آید که اندیشه های آقای طاهر القادری موجب شده که ارتش پاکستان به حمایت از آن بپردازد از این رو همسویی ارتش با چنین فردی که خواهان حذف طالبان است، سبب شده که دولت با چنین شخصی وارد چالش شود.
فقط طاهر القادری بازیگر عرصه مقابله با سیاست های نظام جاری در پاکستان نیست و تنها القادری نیست که از حرکت دولت حمایت نکرده است، بلکه آقای حافظ سعید امیر جماعت الدعوه و 30 گروه دیگر اهل سنت جماعت احناف(بریلوی) ، شورای علمای شیعه، حزب مسلم لیگ قاعد اعظم به رهبری شجاعت حسین نیز هستند که همگی از عملیات ارتش دفاع کردند. از طرفی حرکت سال گذشته طاهر القادری موسوم به long march _ راهپیمایی بزرگ _ انجام داد، حرکت حساب شده و دقیقی نبود. آقای طاهر القادری محاسبات بسیار پر خطایی را انجام داده و تمام محاسباتش دقیق نبوده است. نفوذ کلام و شخصیت علمی او را رد نمی کنم، ضمن اینکه ساخت سیاسی پاکستان مشابه ترکیه نیست. پس تصمیم ارتش نشات گرفته از رهنمودهای طاهر القادری نیست. مجلس سنای پاکستان، احزاب مختلف مانند ANP، به خصوص حزب مردم حمایت های خود را از عملیات ارتش و تصمیم دولت پاکستان و حزب مسلم لیگ اعلام کردند. یکی از انتقادهایی که احزاب مخالف مطرح می کنند، این است که حزب مسلم لیگ نواز شریف با چندین ماه که معطل مذاکره با طالبان شده، فرصت ها را از دست داده است. یعنی حزب مسلم را به سستی در مقابله جدی با طالبان متهم می کنند.
منبع : دیپلماسی ایرانی