ابومازن از چه کسی دستور می گیرد؟
برخی ناظران مسائل بین المللی، رئیس تشکیلات خودگردان را برای صهیونیست ها در حکم مهره ای عاجز و مطیع می دانند که باید اهداف و برنامه های این رژیم را پیش ببرد...
محمود عباس مشهور به ابومازن که به مذاکرات به اصطلاح سازش وکانال های مخفی مذاکره با صهیونیست ها اعتیاد عجیبی دارد، از معدود بنیانگذاران جنبش آزادیبخش فلسطین موسوم به «فتح» است که از ترورصهیونیست ها جان سالم به در برده و زنده باقی مانده است.
این که عباس تاکنون درفهرست ترورهای «موساد» قرارنداشته است، فقط یک دلیل می تواند داشته باشد و آن اندیشهها ودیدگاه های فکری وی بوده است ؛ به ویژه آن که او از قدیم یک «واقع گرا» تلقی میشد که محصول آن اعتراف به موجودیت و استقلال رژیم صهیونیستی بود.
محمود عباس کیست؟
محمود عباس، معروف به ابومازن محمود که همکاری با صهیونیست ها اولویت اصلی وچشم پوشی ازحقوق اولیه فلسطینی ها راهبرد مذاکراتی وی است، در ۲۶ مارس ۱۹۳۵میلادی در شهر «صفد» فلسطین که تحت قیمومیت انگلیس بود، به دنیا آمد.
دوران دبیرستان ودانشگاه را در دمشق گذراند و برای ادامه تحصیل در رشته حقوق راهی قاهره شد و در سال 1982 از پایان نامه دکترای خود با عنوان «روابط بین رهبران آلمان نازی با صهیونیست ها» در دانشگاه صداقه الشعب دفاع کرد؛اگرچه بعدها از صهیونیست ها به علت این پژوهش عذرخوهی کرد.
در سال 1957به عنوان مدیر امور کارمندان در وزارت آموزش و پرورش قطر مشغول به کار شد و تا سال 1970 در این سمت باقی ماند.
ابعاد پنهان زندگی
عبدالقادریاسین نویسنده چپگرای فلسطینی در 13 ژانویه سال 2000 در یادداشتی درروزنامه «الاسبوع العربی» درباره برخی ابعاد پنهانی زندگی ابومازن نوشته است: محمود عباس، فردی بهایی است. صلاحالدین سلیم، سرلشکر ستاد مصرکه اکنون دردوران بازنشستگی با نام مشاور و کارشناس با دومؤسسه «مرکز ملی مطالعات خاورمیانه» و«مرکز مطالعات عربی» درقاهره همکاری دارد، گفتار عبدالقادر یاسین را تأیید کرده است.
روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز در سال 2001 در ضمن یکی از گزارشهای خود به نقل ازرئیس سابق موساد فاش کرد:محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان بهایی است. این نشریه صهیونیستی به نقل از «شابتای شاویت» درسال 2001 نوشته بود: محمود عباس از اقلیت بهائیان فلسطین است و این که او جانشین عرفات شود، مثل این است که یک سامی در رژیم صهیونیستی به نخست وزیری برسد!
تاکنون بسیاری از شخصیتهای فلسطینی با این عقیده همراهی کردهاند، حتی برخی کارشناسان نیز بیان داشته اند که ابومازن از نوادگان عباس افندی فرزند ارشد بهاءالله، بنیانگذار بهائیت است که خانواده وی چند دهه قبل در پی شکست فتنه بابیها به حیفاء در فلسطین کوچ کرده بودند.
فعالیت های سیاسی
هنگامی که درسال 1993، معاهده صلح بین سازمان آزادیبخش فلسطین ورژیم صهیونیستی به امضا رسید، نام محمود عباس که اکنون درصدر دولت خودگردان قرار دارد و از بذری که درسال 1993 کاشته است، حفاظت میکند، بیش ازهرزمان دیگری درخاورمیانه برسرزبانها افتاد. به طوری که از این دوران به بعد او به «معمار صلح» بین ساف و رژیم صهیونیستی و «مرد شماره دو» فلسطین شهرت یافت.
محمود عباس بالاترین مقام سیاسی گروه فتح و ازمعدود بازماندگان مؤسس جنبش شاخه سیاسی سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) است که در ماه مه 2003 به عنوان نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین برگزیده شد؛ اما چهار ماه بعد استعفا داد و دوباره در 11 نوامبر 2004 و در پی مرگ یاسر عرفات به عنوان رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین برگزیده شد.
برخی ناظران مسائل بین المللی رئیس تشکیلات خودگردان را برای صهیونیست ها در حکم مهره ای عاجز و مطیع می دانند که باید اهداف و برنامه های رژیم صهیونیستی را تا آنجا که در توان دارد، پیش برد؛ رئیس تشکیلاتی که درچند کیلومتری قدس اشغالی وتل آویو زندگی می کند، تابع رژیم صهیونیستی است و بدون اجازه نیروهای امنیتی صهیونیستی حتی اجازه تحرک و تردد در منطقه تحت اداره خود را هم ندارد.
وی همچنین در کنار یاسرعرفات از بنیانگذاران اصلی گروه فتح است. با وجود آنکه گروه فتح اقدامات مهمی داشته است، ولی در نهایت نتوانست این افتخارات را حفظ کند که دلیل این موضوع را باید در سازش سیاسی سران آن به ویژه عباس با رژیم صهیونیستی جستجو کرد که بر اساس آن، سلطه صهیونیست ها بر ملت و اراضی فلسطینی مشروع و قانونی شناخته شد؛ به طوری که جایگاه عباس درمیان فلسطینی ها به دلیل مواضع سازشکارانه و تخطی ازآرمان ها واهداف بنیادین ملت فلسطین به طور روزافزون متزلزل شده است.
محمود عباس، معمار پیمان اوسلو که منجر به شکل گیری تشکیلات خودگردان شد، همان کسی است که در نیمه دهه نود قرن گذشته پیشنهاد سرکوب جنبش های اسلامی فلسطین و در صدر آن ها حماس را که با نام تروریسم از آن یاد می کند، ارائه کرد!
ابومازن مظهر خیانت به انتفاضه فلسطین
محمود عباس که کمترکسی در فلسطین وی را قبول دارد به عنوان عنصری شناخته می شود که فقط در راستای تحقق طرح ها و اهداف رژیم صهیونیستی و آمریکا در اراضی اشغالی ایفای نقش می کند. وی از همان ابتدای سرکردگی تشکیلات خودگردان در سال 2003، مبارزه با جریان مقاومت را آغاز کرد و از عاملان اصلی حمله این رژیم به باریکه غزه و جنبش حماس بود.
خیانت های تشکیلات خودگردان وشخص ابومازن به آرمان های ملت فلسطین تمامی ندارد. بارها عنوان شده است که ابومازن درزمین صهیونیست ها و آمریکا بازی می کند و به عنوان یکی از عناصر و مهره های غرب و رژیم صهیونیستی در معادلات فلسطین گمارده شده است.
ابومازن تاکنون مواضع سیاسی عجیبی در قبال مبارزان فلسطینی و حتی انتفاضه فلسطینیها اتخاذ و آن را در بهترین شرایط، اقدامی بیهوده معرفی کرده است. اما بدون شک از بدترین مواضع وی در معاهده سال 1995مشهور به پیمان «بیلین ـ ابومازن» تجلی یافته است.
برخی از مهم ترین بندهای این پیمان عبارت است از: «منطقه ابودیس در نزدیکی قدس، به عنوان پایتخت دولت فلسطین به جای شهرقدس خواهد بود،اقدامات لازم برای جلوگیری ازفعالیت اسلامگرایان(مبارزان فلسطینی)اتخاذ خواهد شد، شهرکهای یهودینشین بنابر وضعیت فعلی آن ها باقی خواهد ماند، طرح بازگشت آوارگان فلسطینی منتفی خواهد شد و اندیشه محو اسرائیل از کتب آموزش دروس فلسطینیها، پاک خواهد شد.»
افزون براین ها، این مسأله نیز برهیچ کس پوشیده نیست که ابومازن ازروز اول همواره ضد انتفاضه عمل کرده است، چه رسد به بخش نظامی انتفاضه. تاکنون نیز با افتخار و عظمت از انتفاضه فلسطین نه انتفاضه اول و نه دوم یاد نکرده است.
در همین باره او نه تنها زبان به مدح عملیات مقاومت در فلسطین نگشوده بلکه بارها آن را به شدت نکوهش کرده است؛به همین علت که در مصاحبه با روزنامه الشرقالاوسط در سال 2000 ضمن تاخت و تاز به مبارزان فلسطینی وعدم گرا توصیف کردن آن ها میگوید: «انتخاب جنگ در نزد فلسطینیها، غیروارد است، تنها انتخاب ، گفتگو برای صلح است.»
همچنین در سال 2013 نیز در گفتگویی جنجالی از جامه رهبری فلسطینی خارج شده و با علنی کردن مخالفت همیشگی خود با مبارزه مسلحانه فلسطینی ها که از آن با عنوان تروریسم یاد می کند، تأکید کرد تا زمانی که وی بر مسند قدرت باشد، اجازه نخواهد داد، انتفاضه سوم در این سرزمین شکل بگیرد. وی در این باره می افزاید: «من اجازه نخواهم داد تروریسم در روند گفت گوهای صلح دخالت کند.»
جلوگیری از انتشار گزارش گلدستون به علت ترس از افشای همکاری های پشت پرده خود با رژیم صهیونیستی در جریان جنگ 22 روزه غزه و تبریک به ایهود اولمرت عامل اصلی حمله به باریکه غزه به علت تبرئه وی از اتهام فساد مالی است؛ بی توجهی وی به آرمان فلسطین و نادیده گرفتن حق آوارگان در شرایطی که براساس حقوق بین الملل، بازگشت کسانی که بر اثر جنگ از خانه و آشیانه خود آواره شده اند، حق طبیعی و مسلم آنها است و تأکید همیشگی وی بر این اصل که «امنیت اسرائیل امنیت ماست» از جمله خیانت های دیگری است که وی تاکنون در قبال ملت فلسطین مرتکب شده است.
نقش ابومازن در یهودی سازی قدس
اسناد ومدارک زیادی در دست است که نشان می دهد ابومازن و تشکیلات تحت رهبری وی با ایفای نقش مهم و سرنوشت سازی که در بهبود شرایط امنیتی شهرک های صهیونیست نشین دارد، نقش محوری را در تقویت پروژه شهرک سازی در کرانه باختری و قدس اشغالی بازی می نماید و باعث جذب تعداد هر چه بیشتر صهیونیست ها جهت زندگی در این مناطق می گردد.
در اثبات خدمت تشکیلات خودگردان به شهرک نشینان صهیونیست تنها کافی است به نتایج تحقیق گسترده ای اشاره شود که «یهوشوع برینر» روزنامه نگار صهیونیست انجام داد و در 20 سپتامبر 2013 در تارنمای خبری «وللا» منتشر گردید.
نتیجه تحقیق مذکور نشان می دهد همکاری امنیتی تشکیلات خودگردان و شخص ابومازن با رژیم عبری باعث شده است تا شهرک های یهودی نشین کرانه باختری برای بیشتر یهودیان به یک بهشت تبدیل شود و به رغبت و تمایل یهودیان برای استفاده از مزایای فراوان زندگی در این شهرک ها منجر گردد. به گفته یهوشوع برینر، در سایه تلاش های دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان در نابودی کامل زیرساخت های مقاومت در کرانه باختری، از میزان ترس و هراس صهیونیست ها از اقامت در کرانه باختری کاسته است.
فساد مالی ابومازن و اطرافیانش
علاوه بر موارد بالا باید از فساد مالی محمود عباس و اطرافیان نزدیک وی نیز یاد کرد که کم و کیف آن برهیچ کس پوشیده نیست. وی صاحب هتل های پنج ستاره، سه کارخانه بزرگ درآمریکا ومیلیون ها دلار دارایی است. دو پسرش به نام های «یاسر محمود عباس» و«طارق محمود عباس» نیز دومیلیونرهستند که در آمریکا زندگی می کنند.
این دو با «حسن راتب» بازرگان و سرمایه دار و صادر کننده سیمان به رژیم صهیونیستی برای ساخت دیوار حائل و «احمد عز» مافیای فولاد و زهیر جرانه وزیر پیشین گردشگری مصر که به جرم فساد در زندان هستند تعامل و همکاری داشتهاند.
همچنین، دو پسر عباس با شرکت رسانهای اسکای برای ارائه تصویری خوب از آمریکائی ها در اذهان فلسطینی ها هم همکاری داشته اند.
تعامل با تاجران فاسد فولاد و سیمان، دارا بودن خانه های وسیع وگرانقیمت، داشتن سهام در شرکت های ارتباطی و رسانه ای تنها بخشی از فساد مالی فرزندان عباس است.
جالب است گفته شود یکی از سردبیران شبکه تلویزیونی الجزیره که از منزل سابق ابومازن دیدن کرده بود، درباره وسعت آن بیان داشته است: «آنقدر وسیع است که از راه رفتن در آن و سرکشی به اتاق ها خسته شدم.»
منبع : خبرگزاری جهان اسلام (ایونا)