آیاگروه طالبان قربانی قدوم داعش در افغانستان میشود؟
پژوهشگر مسائل سیاسی افغانستان با اشاره به سرنوشت مذاکرات صلح و آینده طالبان پس از ملاعمر رهبر نتیجه میگیرد که اندک اندک طالبان نیز در عمل و از ناحیه عملکرد و...
آیتالله «سیدمحمود هاشمی ارزگانی» از علمای برجسته و پژوهشگر افغانستانی با ارسال یادداشتی به دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم با طرح پرسشهایی در مورد سرنوشت مذاکرات صلح افغانستان و آینده طالبان معتقد است که طالبان در عمل و از ناحیه عملکرد و رفتارهای تعیین کننده با حذف از گردونه تحولات سیاسی افغانستان جای خود را به دیگر گروهها با سیاستها وآرمانهای جدیدی خواهد داد.
متن کامل این یادداشت در ادامه آمده است:
افشاء و یا اعلام خبر مرگ ملاعمر که گفته میشود، دوسال و نیم و اندی قبل در بیمارستانی در کشور پاکستان رخ داده، پرسشهای چندی درباره طالبان وآینده این گروه را فراروی تحلیلگران وصاحب نظران قرار داده است:
1) آیا ملاعمر با مرگ طبیعی از دنیا رفته یا به قتل رسیده است؟
2) اگرمرگ ملا عمر دوسال قبل اتفاق افتاده بوده چرا در این مدت از سوی دولت پاکستان مسکوت گذاشته شده و آنک اعلام شده است؟
3) آیا پس از کشف نحوه برخورد مقامات امنیتی پاکستان، با ماجرای مرگ ملاعمر جنگجویان و طرفداران طالبان از خواب غفلت بیدار خواهند شد و به این واقعیت اعتراف خواهند کرد، که آنان- اگرنگوییم در طول مدت حیات جنبش طالبان- لااقل در دو سال اخیر و پنهان نگاهداشتن مرگ ملاعمر- از سوی سازمانهای استخباراتی پاکستان و هم پیالههای ایشان فریب داده شدهاند؟
4) آینده گروه طالبان پس ازمرگ ملا عمر چگونه رقم خواهد خورد؟
5) سرنوشت مذکرات صلح طالبان و دولت افغانستان به کجا خواهد انجامید؟
این قلم، بنای پرداختن به تمام پرسشهای یادشده را ندارد و اجمالا به دو پرسش اخیر- سرنوشت مذاکرات صلح و آینده طالبان- میپردازد و دیگر پرسشها و کشف حقایق نهفته در ورای آن را به دیگر اهالی قلم و گذار عریانگر زمان وا مینهد.
آینده طالبان
برخی از آگاهان امور، دلیل مخفی نگهداشتن مرگ ملاعمر را جلوگیری از بروز اختلاف در صفوف طالبان میدانند، اما گمان میرود عامل اخفای مرگ ملاعمر چیزی غیر از این و مرتبط با اصل بود و نبود گروه طالبان باشد، زیرا در فردا روز افشای خبر رازآلود مرگ ملامحمدعمر «ملا اختر محمد منصور» که در پنج سال اخیر سمت معاونت ملاعمر را داشته است، به عنوان جانشین ملاعمر و رهبر جدید گروه طالبان اعلام شد. و همزمان شماری از اعضای بلندپایه گروه طالبان مانند ملا عبدالمنان برادر ملاعمر، و نیزملا محمد یعقوب که گفته میشود فرزند ملا محمدعمر و تحصیل کرده و ساکن پاکستان است، بر دومطلب بس مهم و تأمل برانگیز اشاره کرد؛ او پدر خویش را شهید خواندو از اعلام رهبری ملامنصور ابراز نارضایتی کرد.
بنابراین اگر هدف پنهان نگهداشتن مرگ ملا عمر جلوگیری از بروز اختلاف بود، دولت پاکستان- که هم توانای وهم ابزارهای لازم را دراختیار دارد- تا کنون سران طالبان را پیرامون رهبر واحد گرد میآورد و سپس خبر مرگ ملا عمر را اعلام میکرد، حال آن که چنین امری محقق نگردیده است. پس باید علت اعلام خبرمرگ ملا عمر از سوی نهادهای اطلاعاتی پاکستان در این برهه زمانی را– که بی شک در تعامل با استخبارات قدرتهای بزرگ جهانی و منطقه، همچون آمریکا و عربستان سعودی صورت گرفته است در لابلای تحولات افغانستان، منطقه و جهان و اساس موجودیت گروه طالبان جستجو کرد.
رهیافت درست به این موضوع با پیشداشت و توجه به چند موضوع میسر است:
1- از چندی به این سوی، نگاه دولتهای غربی، پاکستان و کشورهای خلیج نشین مانندقطر، عربستان سعودی و امارات که هر یک به نوعی در پروژه طالبان سهیم بودهاند، نسبت به آن گروه تغییر یافته و درصدد جاگزین کردن جریان دیگر «داعش » به جای طالبان است، که بتواند به اهداف جدیدشان در منطقه و جهان کمک کند.
2- از جمله مهمترین عوامل این تغییر رویکرد را باید در شرایط موجود منطقه و جهان، نهفته دانست، بدین معنا که رقابت اقتصادی چین و غرب و نیز تقابل سیاستها و منافع غرب، اسرائیل و کشورهای خلیج از یک سوی و روسیه و ایران از سوی دیگر، بر سر اروپای شرقی، مخصوصا «اکراین» همچنین عراق، سوریه، یمن، بحرین، لبنان، فلسطین، میطلبد که غرب به دنبال اهرمهای فشار امنیتی، اقتصادی و صدور تروریسم به کشورهای رقیب باشد.در سنجش گروههای تروریستی موجود، از منظر تأمین منافع یادشده، داعش گوی سبقت را از همگنان و از جمله طالبان افغانی ربوده است.
3- با لحاظ شرایط یادشده عوامل چندی مایه افت جایگاه طالبان و برتری داعش شمرده میشود:
الف- امتیازات داعش
1/3- ترکیب چند ملیتی گروه داعش و حضور صدها نفر از تندروان اروپایی، عرب، پاکستانی، روسی، چینی، چچنی، ازبکستانی، تاجکیستانی و…در ساختار این گروه، مهمترین وجه اولویت آن برطالبان است زیرا قدرت و قلمرو مانور این گروه را توسعه میبخشد.
2/3- تجربه موفق داعش وعملکرد مورد تأیید و دلخواه دشمنان اتحاد امت اسلامی، این گروه در سوریه، عراق، یمن، لیبی، و...
3/3- شعار و اهداف جهان وطنی داعش زمینه و بسترساز استراتژی سیال جنگی است، حامیان و تمویل کنندگان داعش در هر نقطه از جغرافیای جهان که لازم بدانند، میتوانند افراد این گروه را گسیل بدارند و آنان نیز در تطابق کامل باخط مشی و برنامهریزی پشتیبانان خود عمل کنند.
ب- کاستی های طالبان
4/3- طالبان اهداف بومی داشته و قلمرو فعالیت آنان به افغانستان محدود میشود.
5/3- گروه طالبان به دلیل خاستگاه قومی و قبیلهای و افزون برآن محدودیت مذهبی، زبانی و سمتی دارد و در عمل نیز تجربه فاشیستی و قومی از خود برجای نهاده است، از همین روی در تمام سالیان فعالیت خویش توفیق جذب اقوام غیر پشتون مانند هزارهها، تاجیکها، ازبکها و سایر اقلیتهای قومی و زبانی افغانستانی را نداشته و جز در جنوب و جنوب شرق افغانستان پایگاه مردمی نیافته است.
6/3- گروه طالبان، در سالیان اخیر با دولتهای که از منظر اعراب و دولتهای غربی رقیب و حتا دشمن شناخته میشوند، نیز تماسهایی داشته است، حال آن که داعش نه در حال و نه در آینده زمینه تماس و تعامل با این دولتها را ندارد.
7/3- گروه طالبان که تا به حال خود ابزاردست پاکستان ودیگران برای رسیدن به مقاصد ومطامع شان درافغانستان بود، آنک می تواندچالشی درمسیر اجرای سیاست های حامیان پیشین، ومانعی برسرراه تثبیت مواضع، جای پا یافتن وگسترش فعالیت گروه های تروریستی وفراملیتی چون داعش در افغانستان انگاشته شود،که می باید ازسرراه بر داشته شوند.
بدینسان وضعیت منطقه و جهان، ایجاد و حمایت از گروهای تروریستی با هویت فرا ملیتی و اهداف جهانی را در چشم انداز بازیگران جهانی ضرورت بخشیده است. ازاین روِ باید گفت: اعلام خبرمرگ ملا عمر در این موقعیت، پروسه عامدانه و هدفدار و ازجمله برای آن است که طالبان نقش و کارکرد گذشته خویش را از دست بدهند و آرام آرام از صحنه افغانستان حذف شوند.
در عرصه میدانی نیز مرگ ملاعمر و اختلاف بر سرجانشینی او، طالبان را دچار چالش و اختلاف شدید میکند و نیروهای سیاسی و به ویژه افراد جنگی طالبان را در سه راههی تسلیم و سازش با دولت افغانستان؛ پیوستن به گروه تروریستی داعش؛ و یا جذب شدن به گروه های تروریستی دیگر قرار خواهد داد.
در فرآیند نگاه و تحلیل پیش گفته مسایل و تحولات پیچیده و بسیار دیگری قابل فهم و تحلیل میشود.
امضای تفاهمنامه همکاری اطلاعاتی بین افغانستان و پاکستان، تفاهم سه جانبهای که گفته میشود بین آمریکا، پاکستان و افغانستان در حمایت از داعش صورت گرفته است و همچنین افزایش حمایتهای اخیر پاکستان از مذاکرات صلح بین افغانستان و طالبان و میزبانی آن کشور از دور اخیر مذاکرات و نیز عملکرد ضعیف و گاه جانبدارانه برخی از حلقات ارگ افغانستان در برابر نفوذ و رشد فزاینده داعش در شمال افغانستان، در شمار مهمترین تحولاتی است که در همین راستا قابل درک و تحلیل است.
خارج از تعامل دولتها و در سطوح پایینتر، پیوستن شبه نظامیان «بیت الله محسود» سرکرده معدوم تحریک طالبان پاکستانی به داعش، بیانیه چند روز قبل گلبدین حکمتیار که در آن گفته بود در منازعات بین طالبان و داعش جانب داعش را خواهد گرفت ریشه در همین واقع نگری و درک تغییر سیاست غرب و کشورهای عرب حامی طالبان مبنی برانحلال طالبان و جایگزینی داعش به جای تمام گروههای کوچکتر دارد.
چنانکه بیانیه اخیر حکمتیار در پسا اعلام خبرمرگ ملاعمر و ارایه طرح اتحاد گروههای معارض دولت افغانستان برای تشکیل دولت اسلامی؛ و نیز پیام صوتی ملااخترمحمد منصور و تأکید وی بر تداوم جهاد در همین فضا و بستر قابل فهم و تحلیل است، زیرا در تصور حکمتیار، گروه طالبان در نبود ملا عمر دچار اختلاف میشود و نمیتواند به عنوان یک جریان مؤثر و تعیین کننده به موجودیت خویش ادامه دهد و در نتیجه افراد آن به دولت یا دیگر گروهها میپیوندند و یا پراکنده میشوند، لذا او در یک حرکت پیشگیرانه و سودجویانه میخواهد نیروهای دچار اختلاف و سرگردان طالبان را به سوی خود جذب کند. چنانکه ملا اخترمحمد نیز دقیقا براساس همین تحلیل در نخستین پیام صوتی خود و از جایگاه رهبری تازه و مقتدر برجهاد و مبارزه تأکید ورزیده است، چه این که ملا منصور از یک سوی تغییر استراتژی حامیان خویش و عطف نگاه آنان به داعش را دریافته و از سوی دیگر با اشاره و تصمیم دولت پاکستان خواهان مذاکره و صلح با دولت افغانستان است.
لذا تأکید ملامنصور بر جهاد ومبارزه، در پگاه رهبری و جانشینی ملا عمر،نه حکایتگر استراتژی بلند مدت این گروه بل تاکتیکی برخاسته از شرایط است، تا بدین وسیله و پیش از آن که موعد و زمان مناسب صلح و گرفتن امتیاز از دولت افغانستان برسد، بتواند از تفرق ودلسردی جنگجویان تحت امر طالبان و هواداران آن گروه جلوگیری کند.
نتیجه:
فرجام سخن آن که با حذف چهره مرموز و معمای ملامحمد عمر از گردونه سیاست افغانستان، گروه طالبان نیز اندک اندک- البته نه به صورت اسمی و رسمی- بل درعمل و از ناحیه عملکرد و رفتارهای تعیین کننده، از گردونه تحولات سیاسی افغانستان خارج میشود و گروههای دیگر با سیاستها وآرمانهای تازه جانشین آن خواهد شد. اما در این که دولت افغانستان از این موقعیت و فرصت پیش آمده تا چه حد میتواند بهرهبرداری مناسب در جهت استقرار صلح و امنیت داشته باشد، موضوعی است که بستگی تام به تصمیم و درایت دولتمردان افغانستان و از جانب دیگر به روند مسایل کلان جهانی و اهداف منطقهای وجهانی مشاوران و گردانندگان خارجی سکان سیاست افغانستان دارد.