امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

Yemen ifyemen
امت اسلامی

امام خامنه ای: بیدار شدن ملت‌ها و ایستادن با دست خالی، در مقابل رفتار تحقیر آمیز غرب و امریکا، حادثه بزرگی بود که البته بر خلاف تصور غربی‌ها، هنوز تمام نشده است.

عضویت در خبرنامه امت اسلامی
آرشیو خبرنامه



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نت نامه در گوگل پلاس

طبقه بندی موضوعی

تحلیل راهبردی و کلان ناآرامی‌های اخیر عراق

پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ب.ظ

طرف غربی با امنیتی سازی گسترده در عراق و بحرانی کردن این کشور قصد دارد حلقه‌ی امنیتی ایران را تا جای ممکن تنگ‌تر نماید...

 

منطقه حساس غرب آسیا و شمال آفریقا چند سالی است که با پدیده‌ی مبارک و سرکوب ناشدنی بیداری اسلامی مواجه گردیده است. بیداری اسلامی در کنار پیروزی‌های محور مقاومت اسلامی که آخرین آن در جنگ 8 روزه اتفاق افتاد و برای اولین بار رژیم صهیونیستی درخواست آتش‌بس به گروه‌های مقاومت فلسطینی داد، موازنه استراتژیک را در منطقه به نفع محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران به نحو قابل توجهی تغییر داد.

از این مقطع تاریخی، الگوی مدیریت بحران آمریکایی‌ها دارای دو فاز بود:

فاز اول؛ ایجاد محور غربی- عربی در راستای بی‌ثبات‌سازی محور مقاومت.

فاز دوم؛ استراتژی معکوس‌سازی بیداری اسلامی.

گزینه اول در پروژه بی‌ثبات‌سازی محور مقاومت، کشور سوریه بود. دلیل این انتخاب نیز این بود که غربی‌ها  اعتقاد داشتند سوریه سست‌ترین حلقه محور مقاومت است که می‌توان آن را انتخاب کرد و این حلقه را به بهانه مسئله بیداری اسلامی و خیزش‌های جهان عرب بحرانی کرد. در کنار به انحراف کشاندن بیداری اسلامی، پروژه بی‌ثبات سازی محور مقاومت را نیز به پیش برند. ضمن اینکه سوریه عقبه نزدیک محور مقاومت در مقایسه با ایران به عنوان عقبه دور محور مقاومت می‌باشد. محور غربی- عربی به دنبال آن بود که پس از بی‌ثبات‌سازی سوریه، دامنه این بی‌ثباتی و ناآرامی را به لبنان بکشاند.

در فاز معکوس‌سازی بیداری اسلامی نیز به دنبال آن بودند تا با مشغول سازی داخلی کشورهای پسا انقلابی و دو قطبی‌سازی اجتماعی در داخل این کشورها، به نوعی بتوانند رژیم‌های وابسته و دیکتاتوری سابق را بازتولید نمایند. این ترفند را تا حدودی توانستند در مصر دنبال کنند و تلاش دارند که در لیبی نیز همین مدل را پیاده‌سازی کنند. در اینجا تا حدودی موفقیت به دست آوردند و البته موفقیتشان نسبی خواهد بود و دائمی نیست.

اتفاقی که بعد از بی‌ثبات شدن سوریه و لبنان و بازتولید رژیم مبارک در مصر می‌افتاد این بود که محور غربی می‌توانست جناح سازش را با جریان مقاومت فلسطین جمع بزند، چون هم سوریه به‌عنوان عقبه مقاومت بی‌ثبات شده‌است و هم به طور طبیعی مقاومت فلسطین از ایران فاصله گرفته‌ و هم لبنان بی‌ثبات شده‌ است. مقاومت فلسطینی چاره دیگری نخواهند داشت و خود به خود به سمت جناح سازش کانالیزه می‌شدند و ضمن شکل‌گیری گفتگوهای سازش، دستاورد ارزنده‌ای برای صهیونیست‌ها به بار می‌آورد.

یک طرح‌ریزی استراتژیک وجود دارد که هم بیداری اسلامی را معکوس می‌کند و هم محور مقاومت را بی‌ثبات می‌کند و هم جناح سازش را با مقاومت فلسطین می‌تواند جمع کند. نکته چهارم در اینجا این است که اگر این سه اتفاق بیفتد با توجه به فشار تحریم‌ها و جوسازی جریان تکنوکرات‌های لیبرال داخلی نتیجه این سهمسئله بالا به نوعی عمق استراتژیک ایران را محدود می‌کند و این محدودسازی عمق استراتژیک ایران به اضافه فشار تحریم‌ها و تلاش‌های جریان تکنوکرات‌های لیبرال داخلی که گفتمان تغییر را دنبال می‌کنند، ایران را به سمت حل مناقشه با غرب سوق می‌دهد.

 

شکست فاز اول

در بی‌ثبات‌سازی محور مقاومت آن‌ها در لبنان شکست خوردند و نتوانستند دامنه بی‌ثبات‌سازی را به لبنان بکشانند. در سوریه نیز اولاً دچار چنددستگی شدند، ضمن اینکه هم ارتش و هم نیروهای وطنی خودشان را پیدا کردند و هم چنین حامیان سوریه نیز کمک‌های شایسته‌ای به سوریه برای تثبیت اوضاع سوریه کردند و جلوی پروژه عبور از اسد نیز گرفته شد. اینکه گفته می‌شود جلوی عبور از اسد گرفته ‌شد به این معناست که تلقی آمریکایی‌ها این بود که با این نگاهی که در ایران حاکم شده‌است، ایران و ترکیه می‌آیندو عبور از اسد را به همراه قطر دنبال می‌کنند و مدل وحدت ملی در اینجا شکل می‌گیرد.

در پی شکست پروژه بی‌ثبات‌سازی محور مقاومت، انتخابات ریاست جمهوری سوریه مطابق با قانون اساسی اصلاح شده سوریه برگزار شد. در این انتخابات هم مشارکت مردم حداکثری بود و هم انتخاباتی فراگیر بود؛ یعنی اغلب استان‌ها خیلی زود آزاد شدند و خیلی سریع و با شیب تند به حالت عادی برگشتند که مهم‌ترین آن هم آزادسازی شهر مهم و استراتژیک حمص بود، شهری که در معارضه سوریه از آن با عنوان «عاصمة الثوره» یعنی پایتخت انقلاب یاد می‌کردند.

انتخابات به‌صورت فراگیر برگزار شد و نتیجه این انتخابات نیز پیروزی قاطع اسد بود. این جا بود که می‌توان ادعا کرد آن برنامه‌ای که محور غربی- عربی برای بی‌ثبات‌سازی سوریه ریخته‌بودند کاملاً نقش بر آب شد و وضعیت لبنان نیز کاملاً در شرایط تثبیت قرار گرفت.

محور غربی- عربی برنامه‌ریزی کرده‌بودند که انتخابات عراق دچار چنددستگی و تنش شود و عراق در یک حالت بلاتکلیفی بماند، مانند آنچه که در دوره قبل اتفاق افتاد. برنامه‌ریزی آن‌ها این بود که عراق بلاتکلیف و بی‌ثبات باقی بماند و دولت جدید در کوتاه مدت مستقر نشود. اما انتخابات عراق و پیروزی مجدد مالکی و در قدرت ماندن وی نتیجه بسیار خوبی برای محور مقاومت و شکست بزرگی برای مخالفان نوری مالکی بود. حال با مقدماتی که توضیح داده شد، از مجموع دو انتخابات سوریه و عراق در اینجا سه نتیجه حادث می‌شود:

 

الف- تثبیت محور مقاومت

هر چند سوریه دچار خسارت‌های زیادی شد اما حاکمیت آن باقی ماند، ارتش این کشور آزموده شد و نیروی دفاع وطنی شکل گرفت و عملاً سوریه در محور مقاومت فعال‌تر شد و از یک بازیگر پشتیبان به یک بازیگر فعال تبدیل شد. هم چنین نقش ژئوپولتیک سوریه به دو دلیل پررنگ‌تر شد: یکی ایستادگی و مقاومت این کشور که منجر به تثبیت حاکمیت سوریه شد و اکنون وزن این کشور در مقاومت افزایش پیدا کرده‌است و دیگر این که روسیه چون اکنون در اوکراین درگیر است، اهمیت ژئوپولتیکی سوریه برای این کشور بسیار بیشتر شده‌است. این نیز می‌تواند در واقع یک برگ ژئوپولتیکی در دست دولت سوریه باشد که برای رفع برخی از تنگناهایش به‌طور محتمل استفاده کند. شکست سمیر جعجع کاندیدای مورد حمایت جریان 14 مارس لبنان در انتخابات ریاست جمهوری لبنان و احتمال به قدرت رسیدن میشل عون کاندیدای مورد حمایت جریان مقاومت لبنان دیگر شاخص و دستاورد محور مقاومت و در نتیجه تثبیت آن است. شکست گفتگوهای سازش تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی که منجر به شکل‌گیری آشتی ملی بین گروه‌های فلسطینی فتح و حماس شد نیز دیگر دستاورد محور مقاومت در این برهه زمانی بود.

 

ب- پیروزی مالکی در عراق و تقویت مجدد عمق استراتژیک ایران

پیروزی مقتدرانه مالکی در انتخابات اخیر عراق که نتیجه آن نشان داد علیرغم جوسازی‌هایی که در زمینه کاهش محبوبیت مالکی در برخی رسانه‌ها صورت می‌گرفت، محبوبیت و مقبولیت او حتی نسبت به دوره قبل نیز افزایش یافته است. این پیروزی به نوعی تقویت عمق استراتژیک ایران بود. این پیام کاملاً روشن است. این نتیجه راهبردی را خیلی زود محور غربی- عربی به‌ویژه اسرائیلی‌ها درک کردند؛ یعنی در دل این محور رژیم صهیونیستی به اضافه عربستان خیلی زود این موازنه استراتژیک مثبت را درک کردند.

 

ج- موازنه مثبت استراتژیک و تقویت جایگاه ایران در مذاکره با 1+5

بازیگران غربی نظاره‌گر بودند که این برنامه‌ریزی استراتژیک و کلان آن‌ها تبدیل به حل مسئله ایران و مناقشه این کشور با غرب شود و از آن طرف در این حل مسئله با ایران به‌طور خود‌به‌خود مسئله صلح خاورمیانه نیز به یک روال پیشرفت منجر شود. ناگهان ورق برگشت و روند فعلی تبدیل به یک موازنه مثبت استراتژیک برای ایران شده‌است. در این موازنه استراتژیک مثبت قطعاً ایران در مذاکرات دست بالا را پیدا می‌کند که در حال حاضر همین وضعیت بوجود آمده است. اگر به دقت بررسی شود از اینجا به بعد موضع ما کاملاً تبدیل به یک موضع دست بالا شده‌است و مباحث بیرونی نیز در این دست بالا شدن ما نقش زیادی داشته است. ضمن اینکه از راهپیمایی 22 بهمن سال گذشته نیز انسجام داخلی ما به این موازنه مثبت کمک زیادی کرده‌است.

 

بازی جدید محور غربی- عربی در راستای برهم زدن موازنه

موازنه استراتژیک مثبتی که صحبت آن در بالا رفت، محور غربی- عربی را به این نتیجه رساند که باید این بازی را هرگونه هست تغییر دهد. اما این تغییر بازی به نظر باید از کجا شکل می‌گرفت؟ آمریکا‌یی‌ها و رژیم صهیونیستی و عربستان به نیابت از محور غربی چند زمین بازی داشتند. اگر زمین‌های بازی برای تغییر راهبردی شرایط حاصل‌شده را فهرست کنیم به این صورت است: یک زمین بازی آن‌ها سوریه بود، اما در حال حاضر امکان بازی مجدد در سوریه وجود ندارد. یک زمین دیگر لبنان است که قبلاً در این زمین امکان بازی وجود نداشت و در حال حاضر نیز امکان بازی در این زمین وجود ندارد. از این‌ها که صرف‌نظر کنیم به عراق می‌رسیم. عراق زمین بازی بود که می‌توانست این معادلات راهبردی به وجود آمده را تغییر دهد. آن‌ها در عراق آمدند این سناریوی راهبردی را طراحی کردند که این سناریو هم شرایط را تغییر می‌دهد و هم به اهداف جدیدی می‌رسد.

 

بی‌ثبات سازی عراق

هر چند از مدت‌ها پیش، اغلب ناظران سیاسی بحرانی شدن وضعیت عراق را پیش‌بینی کرده بودند و حتی بخشی از این پیش‌بینی نیز محقق شده بود و دامنه بحران سوریه به عراق کشیده شد و با توجه به فقدان ثبات امنیتی در عراق و نفوذ ریشه‌دار القاعده و دیگر گروه‌های تکفیری و بعثی در این کشور، شاهد ناآرامی‌هایی در عراق بودیم، اما شاهد یک طرح منسجم و هدفمند و دارای نقشه راه که معارضه عراق در این دو سه هفته اخیر در عراق پیاده کردند، نبودیم. حال پس از اینکه تلاش محور غربی- عربی در راستای بی‌ثبات‌سازی و فروپاشی محور مقاومت در دو کشور سوریه و لبنان ناکام ماند، گزینه سوم که مد نظر آن‌ها قرار گرفت کشور عراق بود.

 

مختصات معارضه عراق

آنچه که در زمینه معارضه عراق این روزها در رسانه‌ها مطرح می‌شود، گروه دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش به رهبری «ابوبکر بغدادی» است. البته داعش را به مفهوم ماهوی نباید داعش دید. زیرا که در پشت جریان داعش، سازمان بعث قرار دارد و به عبارتی برخی بازماندگان حزب بعث از جمله برخی فرماندهان بعثی سابق و برخی نیروهای امنیتی بعثی که سابقه خدمت در استخبارات رژیم بعثی صدام را داشته‌اند، به نوعی توانسته‌اند خود را در قامت داعش بازتولید نمایند که مهم‌ترین چهره بعثی در این زمینه «عزت الدوری» معاون سابق صدام حسین می‌باشد. البته پیوند القاعده عراق و بازماندگان حزب بعث به سال 2006 و شکل‌گیری مجلس شورای مجاهدین بر می‌گردد که سه سال پس از حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین شکل گرفت. ناگفته نماند دولت اسلامی عراق که از آن با عنوان شاخه القاعده عراق یاد می‌شود امروزه دارای اختلافاتی بسیار جدی با سازمان مرکزی القاعده به رهبری ایمن الظواهری است.

نمی‌توان پذیرفت که داعش که شامل یک مجموعه جنگجوی چندملیتی است تا این حد انسجام و وحدت فرماندهی و ابتکار عمل داشته‌باشند. بنابراین باید ژنر‌ال‌های بعث را در پشت جریان داعش ببینیم. به علاوه شناختی نیز که جریان تکفیری- بعثی داعش از منطقه عراق دارند نقش قابل توجهی در سرعت عمل آنها داشته است. به عنوان مثال در سوریه به این سرعت پیشرفت حاصل نمی‌شد. بازیگران اصلی معارضه عراق جریان بعث و داعش هستند که البته برخی از عشایر غرب عراق بعلاوه نفوذی‌های حاضر در حاکمیت را نیز باید به آن افزود. این پیوند تا حدودی در سقوط شهر استراتژیک موصل در فاصله زمانی بسیار کوتاه مشهود بود. بعثی‌زدایی نکردن ارتش و سازمان امنیتی عراق پاشنه آشیلی برای حاکمیت جدید عراق به حساب می‌آمد که خیانت برخی فرماندهان عالی‌رتبه ارتش و پلیس مرکزی موصل در قضیه سقوط این شهر، از تأثیرات این نقطه ضعف جدی در عراق به شمار می‌آید.

این بی‌ثبات‌سازی عراق به نفع چه کسانی می‌تواند باشد و چه منظورهایی می‌تواند پشت این بی‌ثبات‌سازی نهفته باشد؟ اینجا با تحلیل و گمانه‌زنی سناریو را به نوعی خودمان بازخوانی می‌کنیم. بازخوانی این سناریوی راهبردی به فهم تحولات عراق خیلی کمک می‌کند. ما معتقدیم که پشت این بی‌ثبات‌سازی در عراق سه علت مشهود می‌باشد:

1- تغییر توازن استراتژیک به سود محور غربی- عربی.

2- انهدام بقایای تکفیری‌ها و القاعده در عراق.

3- معکوس‌سازی روند قدرت در عراق.

این‌ها در عراق، این کشور را بی‌ثبات می‌کنند و یک تغییر و تحول استراتژیک را قصد دارند در این بی‌ثبات‌سازی شکل بدهند. بقایای تکفیری‌ها را هم در حلقه محاصره ترکیه، سوریه، ایران و عراق در لبه‌های گیره قرار دهند و آن‌ها را فشار می‌دهند تا از بین روند. معکوس‌سازی قدرت در عراق به معنی این است که این اوضاع بی‌ثبات در عراق منجر به وضعیتی بشود که امکان تشکیل دولت وحدت ملی در عراق فراهم شود و تغییر مناسبات قدرت در عراق را در پی داشته باشد. دولت وحدت ملی معکوس‌سازی روند قدرت در عراق است و معنای آن این است که در معکوس‌سازی بیداری اسلامی در مصر ارتش این کار را بر عهده داشت، اما در عراق جریان تکفیری- بعثی داعش در تسریع این نقشه، نقش فراوانی دارد. در این روند هم جریان تکفیری- بعثی داعش تا حدودی منهدم می‌شود و هم در معکوس‌سازی روند قدرت در عراق، مدل وحدت ملی را جا می‌اندازند. در این مدل وحدت ملی، نوری مالکی باید از قدرت کنار رود.

از اینجا به بعد بخش مهم سناریو شکل می‌گیرد. سناریوی غربی‌ها دارای سه ره‌آورد راهبردی غرب برای آن‌ها می‌باشد:

1- بازگشت مجدد آمریکا به عراق در قالب‌های نوین.

2- منسی شدن بیداری اسلامی و ضدیت با نظام سلطه و رژیم صهیونیستی.

3- اجبار ایران به همکاری امنیتی با غرب.

بخش مهم سناریو این است که اگر قرار باشد که معکوس‌سازی قدرت در عراق شکل بگیرد باید در عراق یک جنگ اعتقادی به‌وجود بیاید که این جنگ اعتقادی یعنی آن‌ها به اماکن متبرکه و مقدسات توهین کنند و شیعیان برای پاسخ به این اقدامات بسیج شوند. این بسیج شیعیان منجر به حساسیت اهل تسنن می‌شود. هر کس دیگری که قرار باشد که به اینجا بیاید و قربانی شود و منهدم شود، بسیج شوند. تا حدودی نیز همگرایی و قرابت بین بخشی از بدنه اهل سنت با جریان تکفیری- بعثی داعش صورت گیرد.

جنگ اعتقادی هم‌افزایی ایجاد می‌کند و هر مقدار شیعه‌ها بیشتر جلو بیایند آن‌ها نیز بیشتر جلو خواهند آمد. در این جنگ اعتقادی امکان حضور مجدد آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در عراق به بهانه جلوگیری از یک جنگ اعتقادی فراهم می‌شود. با این حضور نظامی مجدد خود در عراق زمینه برای آن دولت وحدت ملی و انتخابات مجدد و استقرار در برخی از مناطق به وجود می‌آید و اوضاع آن‌ها در عراق تثبیت می‌شود. الان به‌نظر می‌رسد آمریکایی‌ها قصد دارند به نحوی خروج مفتضحانه خود در عراق را جبران کنند و فضایی را برای بازگشت خود به عراق در قالب‌های نوین فراهم کنند.

اتفاقی که در اینجا با داستان جنگ اعتقادی رخ می‌دهد، به عنوان یک محور دیگر این است که منسی شدن بیداری اسلامی، منسی شدن سلطه‌ستیزی و استکبارستیزی و منسی شدن ضدیت با صهیونیست‌ها است. این‌ها محورهای بعدی است که در این سناریو اتفاق می‌افتد و همه درگیر این جنگ اعتقادی می‌شوند. جهان اسلام از یک یکپارچگی به یک تقابل و دوقطبی می‌رسد و در این میان آمریکا و اسرائیل کاملا منسی می‌شوند. نکته بعدی که در این سناریو به‌دست می‌آید این است که ایران وادار به یک همکاری با غرب در حوزه‌های امنیتی می‌شود؛ یعنی این یک جریانی است که ما را وارد فاز همکاری امنیتی- نظامی با آمریکایی‌ها و غربی‌ها کند به بهانه کمک به عراق و مقابله با جریان تکفیری- بعثی داعش. این همکاری می‌تواند یک ذهنیت مثبت و یک قدرت نرمی برای آمریکایی‌ها در داخل ایران به وجود آورد که آمریکایی‌ها بالاخره وارد عراق شدند و از اهانت به مقدسات با این مداخله خود جلوگیری کردند. این وضعیت به وجود آمده در نهایت به روند حل مناقشه استراتژیک ایران و نظام سلطه کمک فراوانی می‌کند و موانع را برای تعاملات راهبردی ایران و غرب تا حدودی کنار می‌زند.

ملاحظات امنیتی بحران عراق برای جمهوری اسلامی ایران به مراتب بیشتر از بحران سوریه است و عراق به دلیل داشتن مرز گسترده با ایران و قرار گرفتن در محیط امنیتی فوری ایران، جایگاه قابل توجهی در الگوی امنیت ملی ایران داراست. طرف غربی با امنیتی سازی گسترده در عراق و بحرانی کردن این کشور قصد دارد حلقه‌ی امنیتی ایران را تا جای ممکن تنگ‌تر نماید. از طرفی برنامه‌ریزی گسترده‌ای نیز برای ناامن کردن محیط امنیتی ایران وجود دارد. در این راستا غربی‌ها تلاش دارند با اجبارسازی همکاری امینتی بین ایران و آمریکا در منطقه، ایران به این ادراک برسد که در لبه‌ی پرتگاه بی‌ثباتی قرار دارد و مجبور شود از برخی خطوط قرمز خود در زمینه هسته‌ای کوتاه آید و با شکل دادن به یک توافق جامع نامتوازن، 1+5 به حداکثر مطالبات خود در زمینه مناقشه اتمی ایران و غرب برسد.

در نهایت می‌توان ادعا کرد ایالات متحده آمریکا با همکاری رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه، به دنبال آن هستند که با تغییر موازنه استراتژیک در منطقه به ضرر ایران، ضمن تضعیف عمق استراتژیک ایران، این کشور را به سوی حل مناقشه با غرب و تن دادن به تعاملات راهبردی گسترده با نظام سلطه هدایت نمایند.

این یادداشت را با فرازی از سخنان رهبر عظیم‌الشأن انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب به پایان می بریم:

«امروز یک عده‌اى در بخش‌هاى مختلف دنیاى اسلام به‌نام گروه‌هاى تکفیرى و وهابى و سَلَفى، علیه ایران، علیه شیعه، علیه تشیع، دارند تلاش می‌کنند، کارهاى بدى می‌کنند، کارهاى زشتى می‌کنند؛ اما این‌ها دشمن‌هاى اصلى نیستند؛ این را همه بدانند. دشمنى می‌کنند، حماقت می‌کنند اما دشمن اصلى، آن کسى است که این‌ها را تحریک می‌کند، آن کسى است که پول در اختیارشان می‌گذارد، آن کسى است که وقتى انگیزه‌ى آن‌ها اندکى ضعیف شد، با وسایل گوناگون آن‌ها را انگیزه‌دار می‌کند؛ دشمن اصلى، آن کسى است که تخم شکاف و اختلاف را بین آن گروه نادان و جاهل و ملت مظلوم ایران مى‌افشاند؛ این‌ها آن دست پنهانِ سرویس‌هاى امنیتى و اطلاعاتى است. لذا ما مکرر گفته‌ایم این گروه‌هاى بى‌عقلى را که به نام سَلَفى‌گرى، به نام تکفیر، به نام اسلام با نظام جمهورى اسلامى مقابله می‌کنند، دشمن اصلى نمی‌دانیم؛ ما شما را فریب‌خورده می‌دانیم؛ به این‌ها گفته‌ایم: لَئِن بَسَطتَ اِلَىَّ یدَکَ لِتَقتُلَنى ما اَنا بِباسِطٍ یدِىَ اِلَیکَ لِاَقتُلَکَ اِنّى اَخافُ اللهَ رَبَّ العَلَمین؛ (سوره‌ى مائده، آیه‌ى ۲۸) تو اگر خطا می‌کنى، اشتباه می‌کنى، کمر به قتل برادر مسلمان خودت می‌بندى، ما تو [آدمِ] نادان و جاهل را کسى نمی‌دانیم که بایستى کمر به قتل او ببندیم؛ البته از خودمان دفاع می‌کنیم، هر کسى به ما حمله بکند، با مشت محکم ما مواجه خواهد شد، این طبیعى است؛ اما معتقدیم این‌ها دشمنان اصلى نیستند، فریب‌خورده هستند. دشمن اصلى آن دشمن پشت پرده است، آن دست نه‌چندان پنهانى است که از آستین سرویس‌هاى امنیتى بیرون مى‌آید و گریبان مسلمانان را می‌گیرد و آن‌ها را به جان هم مى‌اندازد.»

منبع : تبیین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی